استراتژی بازگشت روسیه به خاورمیانه
تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۵۷۷۷۲
بازگشت روسیه به خاورمیانه اثر نیکو پوپسکو و استانیسلاو سکریرو با ترجمه محمدحسین فاضلزرندی در سال ۱۴۰۰ منتشر شد، اما با تحولات کنونی در خاورمیانه تحلیلهای این کتاب پژوهشی معنا و مفهوم بیشتری پیدا کرده است.
به گزارش هممیهن، این کتاب در زبان اصلی خود با نام «بازگشت روسیه به خاورمیانه: ساخت قلعههای شنی» منتشر شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این حال، برخلاف هیاهوی رسانهای، ولادیمیر پوتین قرار نیست به یک دلال جدید قدرت در این بخش استراتژیک مهم جهان تبدیل شود. این کتاب که توسط تیمی از محققان و تحلیلگران برجسته از اتحادیه اروپا، ایالات متحده، روسیه و خاورمیانه نوشته شده است، به بررسی نقش روسیه در خاورمیانه و شمال آفریقا، عوامل مختلفی که سیاست آن را شکل میدهند و واکنش بازیگران محلی میپردازد. فصلها تاریخچه دخالت روسیه، قبل و بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تأثیر آن بر مسائل کلیدی مانند امنیت و دفاع، درگیریهای منطقهای، تجارت تسلیحات و انرژی و همچنین روابط با کشورهای با نفوذ، چون ایران، کشورهای حاشیه خلیجفارس، ترکیه، اسرائیل، مصر و مغرب را ترسیم میکنند. همچنین به چگونگی تأثیر خاورمیانه بر روابط روسیه با غرب میپردازد.
این کتاب یک ارزیابی متوازن از نفوذ روسیه ارائه میکند و هم دستاوردهای سیاسی، دیپلماتیک و تجاری حاصل از تصمیم پوتین در سپتامبر ۲۰۱۵ برای مداخله نظامی در سوریه و محدودیتهایی که مسکو را از جایگزینی ایالات متحده بهعنوان یک هژمون منطقهای باز میدارد، برجسته میکند.
بازگشت روسیه به خاورمیانه یکی از موفقیتهای بزرگ سیاست خارجی ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روسیه امکانات لازم برای حفظ تعهدات قبلی در منطقه را نداشت و تا حد زیادی از آن خارج شد، اما زمانی که حدود ۲۰ سال پیش پوتین به قدرت رسید و اقتصاد روسیه شروع به بهبود کرد، روسیه به تدریج به منطقه بازگشت.
نقطهعطف در سپتامبر ۲۰۱۵ بود؛ زمانی که به نظر میرسید بشار اسد، رئیسجمهور متحد مسکو در حال شکست در جنگ داخلی است و دولت اوباما به صراحت اعلام کرد که دخالتش در سوریه محدود باقی خواهد ماند. روسیه یک کمپین حمایت نظامی برای حمایت از اسد آغاز کرد و از این حمله اولیه برای برقراری روابط با همه بازیگران اصلی در منطقه در تعقیب هدف گستردهتر برای بازگرداندن روسیه بهعنوان یک قدرت بزرگ استفاده کرد.
این کتاب توسط نویسندگانی بنام و حرفهای و دارای سوابق طولانی در زمینه تحلیلهای استراتژیک و عملیاتیِ مربوط به منطقه تدوین شده است. هر یک از این نویسندگان دارای مدارج عالیه از دانشگاههای معتبر جهان هستند و با مراکز علمی و دانشگاهی و مطبوعاتی معتبر در سراسر جهان از نزدیک همکاری میکنند.
دو تدوینگر این کتاب از تحلیلگران ارشد اتحادیه ارپا و مسائل روسیه هستند. نیکو پوپسکو نویسنده و دیپلمات اهل مولداوی است که از ۶ اوت ۲۰۲۱ بهعنوان وزیر امور خارجه و یکپارچگی اروپایی مولداوی خدمت کرده است. وی همچنین وزیر خارجه مولداوی در دوره ۱۱ ژوئن تا ۱۴ نوامبر ۲۰۱۹ بود. تا پیش از این انتصاب، او مدیر برنامه اروپای گسترده شورای اروپا و استاد مدعو در مدرسه علوم سیاسی پاریس بود.
پوپسکو در سال ۲۰۰۲ از مؤسسه دولتی روابط بینالملل مسکو فارغالتحصیل شد و تحصیلات خود را در دانشگاه اروپای مرکزی در بوداپست ادامه داد و در آنجا مدرک کارشناسی ارشد و دکترا را در رشته روابط بینالملل دریافت کرد. از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷، او محقق مرکز مطالعات سیاست اروپا (CEPS) در بروکسلِ بلژیک بود. او سه کتاب و بیش از ۶۰ مقاله علمی یا سیاسی منتشر کرده است. مقالات او در فایننشالتایمز، نیویورکتایمز، گاردین، فارینپالیسی، لوموند، لو سوآر و اوراکتیو منتشر شده است.
استانیسلاو سکریرو تحلیلگر سابق سیاست مؤسسه سیاست جامعه باز اروپا و پژوهشگر ارشد سابق مؤسسه امور بینالملل لهستان و تحلیلگر ارشد در مؤسسه مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا و دارای مدرک دکترا از دانشکده ملی علوم سیاسی و مدیریت دولتی در بخارست است. دکتر استانیسلاو سکریرو از سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۳ تحلیلگر ارشد مؤسسه مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا بود. او روسیه و همسایگان شرقی اتحادیه اروپا را پوشش داده و علایق تحقیقاتی او بر روابط اتحادیه اروپا و روسیه، سیاست خارجی و امنیتی روسیه در منطقه پس از شوروی، درگیریهای طولانیمدت و روابط اتحادیه اروپا با کشورهای شرقی این اتحادیه تمرکز دارد.
قریب به دو دهه پس از فروپاشی شوروی و به خاصه بعد از آن ماجراهای خفتبار حضور نیروهای شوروی در خاک افغانستان، آن هم زمانی که دیگر رمقی برای ارتش سرخ نمانده بود، روسیهی پساشوروی یک دهه است که با تکیه بر پوتینیسم، تبدیل به مهمترین کشور منطقه شده است. بهار عربی جرقهی ابتدایی حضور روسها را زد و مبارزه با داعش جاپایشان را سفت کرد و کار به جایی کشید که امروز به هر نقطهی خاورمیانه که نگاه کنیم، آمریکا از نظر وسعت نفوذ در جایگاهی پس از روسیه قرار دارد.
کتاب «بازگشت روسیه به خاورمیانه» نوشتهی «نیکو پوپسکو» و «استانیسلاو سکریرو» شرح چگونگی و چرایی بازگشت روسها به این منطقهی پرآشوب، فرم سیاستورزی و نظامیگری آنها و چگونگی همراه کردن جامعهی جهانی با این شکل از حضور بهشدت پررنگشان از خاورمیانه تا شرق اروپا و تمام شمال آفریقاست. نویسندگان این کتاب رجعت روسها به خاورمیانه را در دل بازگشت آنها به مناسبات اصلی قدرت در جهان دیدهاند و این مهم را با تحلیلهای دقیقی همراه کردهاند که عمق قدرت استراتژیک، نظامی و اقتصادی روسها را نمایان میکند. بازگشت روسیه به خاورمیانه، توضیحی است بر بازگشت روسها به صید یک قدرت در جهان و گذر کردن از خمودگی سالهای ابتدایی دوران پساشوروی.
کتاب در دوازده مقاله به بررسی موضوع خود پرداخته است. این کتاب روی بازگشت مجدد روسیه به منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا متمرکز شده است. بهخصوص پس از رخداد بهار عربی، روسیه حضور همهجانبه خود در منطقه را بهطور چشمگیری گسترش داده است؛ حضوری که با مداخله مستقیم نظامی در جنگ داخلی سوریه به اوج خود رسیده است. مسکو عملاً از طریق بازی هوشمندانه با کارت خاورمیانه بر بسیاری از معضلاتش، از جمله انزوای دیپلماتیک پس از انضمام کریمه به خاک خود، غلبه کرده است. مقاله اول با نام «اتحاد جماهیر شوروی در خاورمیانه: یک بررسی اجمالی» شوروی را ابرقدرت خوددار در منطقه دانسته که ناخواسته وارد جنگهای خاورمیانه شده و شکست خورده است.
این مقاله به نحوی جامع، اما به اختصار نشان میدهد که حضور مجدد روسیه در منطقه تنها به وجه نظامی و ایدئولوژیک منحصر نمیشود بلکه از مجموعهای حسابشده و دارای انعطاف تشکیل شده است که شامل تمامی وجوه سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میشود و از استراتژیهای نوین تبعیت میکند. مثلاً بهزعم استراتژیهای اتحاد جماهیر شوروی سابق در زمینه مداخله نظامی در افغانستان که تلفات فراوانی را برای این کشور به همراه داشت، استراتژیهای نظامی جدید روسیه مبتنی بر تلفات کمتر و بهکارگیری نیروهای نیابتی در منطقه استوار شده است.
مقاله دوم با عنوان «چه چیزی سیاست روسیه در خاورمیانه را هدایت میکند؟» توسط دیمیتری ترنین نوشته شده است. او از سال ۲۰۰۸ مدیر مرکز کارنگی مسکو بوده است. او در سال ۱۹۹۴ پس از انجام خدمات نظامی به این مرکز پیوست و چندین کتاب در مورد روابط خارجی مسکو نوشته که آخرینشان کتاب «روسیه در خاورمیانه در پی چیست؟» مشابه مضمون کتاب حاضر است. این کتاب در سال ۲۰۱۸ توسط کمبریج انگلستان منتشر شده است. ترنین در این مقاله به روسیه و معمای خاورمیانه پرداخته است.
این مقاله به بررسی شرایط روسیه پس از پیروزی در سوریه میپردازد تا بتواند قواعد تعامل آمریکا و روسیه و مدیریت تضادها و تخاصمات آنها را تبیین کرده و محدودیتهای روسیه در خاورمیانه را برشمارد. این مقاله نشان میدهد که بازیگران اصلی منطقه چگونه با واقعیت جدید سازگار شدهاند، اما همچنین به مسئله هزینههای متحملشده توسط روسیه در ژئوپلیتیک خاورمیانه و همچنین پایداری وضعیت آن میپردازد.
مقاله سوم با عنوان «دیپلماسی انرژی روسیه در خاورمیانه» به موضوع اوپکپلاس و انرژی هستهای در تعامل با آمریکا و اروپا میپردازد. دیپلماسی هوشمندانه انرژی روسیه در زمینهی همکاریهای بسیار نزدیک با کشورهای صادرکننده نفت یا اوپک عملاً ابتکارِ عمل بازارهای انرژی را از دست کشورهای غربی خارج کرده است. از طرف دیگر، شیوهی این کشور در مدیریت تضادها که از جدیدترین ابتکارات سیاسی آن است، روسیه را قادر ساخته تا روابط خود را با کشورهای متخاصم از قبیل عربستان و ایران، اسرائیل و ایران، قطر و عربستان، مراکش و الجزایر و... به خوبی مدیریت کند.
مقاله چهارم به یکی از علایق مهم روسیه بهعنوان یک ابرقدرت یعنی صدور تسلیحات پرداخته است تا بتواند به این سوال پاسخ دهد که آیا درگیریهای سوریه، به روسیه در صدور تسلیحات به خاورمیانه کمک کرده است؟ این مقاله به ارتباط روسیه با کشورهایی که از دیدگاه غرب کشورهای مطرود محسوب میشوند، پرداخته است. مقاله پنجم یک تحلیل نظامی درباره حضور روسیه در سوریه است و اهداف روسیه و ردپای نظامیاش در سوریه براساس سوابق تاریخی روشن کرده است و تاثیر حضور نظامی در سوریه را بر آینده نیروهای مسلح روسیه تشریح کرده است.
مقاله ششم به تحلیل و بررسی پرهیز روسیه از جنگ با داعش پرداخته و پس از دستهبندی معارضان سوری، سرزنش غرب از روسیه را توضیح داده است. ظهور داعش یا دولت اسلامی عراق و شام این فرصت طلایی را برای روسیه فراهم ساخت تا توجه افکار عمومی جهان را بهعنوان پیشتاز مبارزه با تروریسم به خود جلب کند.
مقاله هفتم به موضوع روسیه و محور مقاومت پرداخته که ایران نیز در این گروه جای دارد و دلایل همگرایی و واگرایی میان این محور و روسیه را بررسی کرده است که دولتهای حاشیه خلیجفارس و اسرائیل از عوامل مؤثر بر آن هستند و روسیه باید بتواند با برقراری توازن میان آنها به مدیریت روابطش در منطقه بپردازد. آینده روابط روسیه و محور مقاومت بخش آخر این مقاله است. مقاله هشتم به نقش و جایگاه روسیه در شمال آفریقا اختصاص دارد و رابطه روسیه و مصر را اتحادی نو میان دولت السیسی و پوتین تلقی کرده و روابط روسیه و الجزایر را روبهگسترش و چیزی فراتر از صادرات تسلیحات دانسته است. گرم گرفتن روسیه با مراکش و توفیقات روسیه در تونس عنوان بخشهای بعدی این مقاله است که معتقد است ردپای سیاسی، دیپلماتیک، نظامی و اقتصادی روسیه در خاورمیانه و شمال آفریقا در دهه گذشته بهطور قابل توجهی گسترش یافته است.
درک روابط روسیه و شورای همکاری خلیجفارس یکی از مهمترین مقالات این کتاب است که تحول سیاستهای روسیه نسبت به کشورهای شورای همکاری خلیجفارس و رابطه این کشور با عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی را تحلیل کرده است. مقاله بعدی با عنوان روسیه و ترکیه به میثاق و محدودیتهای شراکت این دو کشور و روابط مبهم میان این دو پرداخته است.
این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که چه چیزی در پسِ شراکت روسی و ترکیه نهفته است و حوزههای تعامل و تعارض این دو چیست؟ روسیه و اسرائیل عنوان مقاله بعدی است که از دوستی نامحتمل تا شراکت غیرمنتظره میان روسیه و اسرائیل تحلیل شده است. همگرایی منافع در سوریه و فراتر از آن و مواردی که میتواند شراکت بین روسیه و اسرائیل را خدشهدار کند، تحلیل شده است.
مقاله آخر که نتیجهگیری کتاب است توسط دو تدوینگر مقالات نیکو پوپسکو و استانیسلاو سکریرو نوشته شده است و بر این باور که بازگشت روسیه به منطقه خاورمیانه یک خیزش بوده که در نهایت به منجلاب روسیه در خاورمیانه بدل شده است. در بخش نتیجهگیری به این پرسش که بازگشت روسیه چه عوارض و عقبگردهایی برای روسیه داشته، پاسخ داده شده است. این مقاله مطرح میکند که بخش اعظم خواست روسیه برای نفوذ در خاورمیانه، تاثیرگرفته از انزوایی است که روسیه بعد از اشغال کریمه در سطح سیاستهای جهانی متحمل شد. حالا و از فوریه ۲۰۲۲ که روسیه به اوکراین حمله نظامی کرد این انزوا ابعاد گستردهتری یافته است، اما همچنان تنها بخش از سیاست خارجی روسیه که تا حدی ویران نشده، روابط آن با خاورمیانهایهاست. ایران بیش از پیش به سمت روسیه چرخیده و عربستان، اسرائیل و ترکیه از معدود قدرتهایی بودهاند که روسیه را طرد نکردهاند.
این کتاب نشان میدهد که چگونه پوتین با بازگشت به خاورمیانه توانست از انزوایی که غرب پس از الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴ و آغاز جنگ در منطقه دونباس اوکراین به دنبال تحمیل آن بر روسیه بود، رهایی یابد. برخلاف دوران شوروی، دخالت روسیه در خاورمیانه امروز غیرایدئولوژیک، عملگرا و منعطف است. روسیه تنها قدرت بزرگی است که در تمام درگیریهای منطقه با همه طرفها گفتگو میکند. این کشور روابط نزدیکی با ایران، با تمام کشورهای بزرگ سنی و اسرائیل دارد. در واقع، جدیدترین شرکای آن دو متحد نزدیک آمریکا، عربستان سعودی و اسرائیل هستند. هر دو کشور معتقدند که روسیه میتواند بهعنوان یک نفوذ بازدارنده بر دشمن اصلی آنها، ایران، عمل کند.
روسیه توانسته ایران و حزبالله را از انجام اقدامات خاصی علیه اسرائیل منصرف کند و روسیه و عربستان سعودی در سال ۲۰۱۶ برای محدود کردن تولید نفت و حفظ قیمت نفت تا جایی که میتوانند ائتلافی تشکیل دادند تا زمانی که در مارس ۲۰۲۰ سقوط کرد. بسیاری از دولتها و گروهها در خاورمیانه اکنون روسیه را بهعنوان یک دلال صادق در منطقه میبینند. درحالیکه سیاست ایالات متحده عمدتاً بر مهار ایران و ترویج تغییر رژیم در آنجا متمرکز است. خروج نسبی آمریکا از سوریه فرصتهای جدیدی را برای روسیه ایجاد کرده است. در واقع، برخی استدلال میکنند که روسیه در سوریه «برنده» شده است، زیرا ایالات متحده در حال عقبنشینی از منطقه است. اما ممکن است این یک ارزیابی زودرس باشد. سیاست روسیه در قبال خاورمیانه ریشه عمیق داخلی دارد. جمعیت روسیه بهطور کلی در حال کاهش است، اما جمعیت مسلمان آن در حال افزایش است و تعادل جمعیتی بین مسلمانان و اسلاوها طی ۳۰ سال آینده بهطور قابل توجهی تغییر خواهد کرد. از آنجایی که روسیه خود با چالشهای ناشی از افراطگرایی داخلی و تروریسم مواجه بوده، هدف اصلی این است که اطمینان حاصل شود، هیچ قدرت خارجی در خاورمیانه این مشکلات را تشدید نکند. علاوه بر این، دومین گروه بزرگ جنگجویان خارجی برای داعش در سوریه از فدراسیون روسیه آمده است؛ اعم از شهروندان روسیه یا کارگران مهاجر آسیای مرکزی ساکن روسیه که افراطگرا شدهاند. ولادیمیر پوتین دخالت روسیه در سوریه را مستقیماً با تمایل به شکست تروریستها در سوریه به جای مقابله با آنها در داخل مرتبط دانسته است.
در کتاب متوجه میشویم که دلایل اقتصادی نیز برای بازگشت روسیه به خاورمیانه وجود دارد. در زمان مشکلات اقتصادی داخلی ناشی از شکست در نوسازی اقتصاد و تشدید تحریمهای غرب و کاهش قیمت نفت، خاورمیانه بازار جذابی برای صادرات سختافزارهای نظامی، نیروگاههای هستهای و هیدروکربنهای روسیه است. پوتین همچنین از بازگشت روسیه به خاورمیانه برای تقویت محبوبیت خود در داخل استفاده کرده است. جمعیت روسیه بهطور فزایندهای تأثیر چالشهای اقتصادی این کشور را احساس میکنند و کرملین با برانگیختن غرور شهروندان خود به نقش روسیه بهعنوان یک قدرت بزرگ که بار دیگر در هیئت مدیره جهانی جایگاهی دارد، به شهروندان خود متوسل میشود. اما، در دوران همهگیری کووید-۱۹، با بدتر شدن وضعیت اقتصادی روسیه، تأثیر بسیجکننده نقش روسیه در جنگ داخلی سوریه کاهش یافته است. تعداد بیشتری از روسها میپرسند چرا منابع برای کمپینهای نظامی خارجی صرف میشود، درحالیکه میتوان آنها را بهتر در داخل مستقر کرد. با این وجود، دادههای افکار عمومی نشان میدهد که اکثریت روسها بر این باورند که روسیه بار دیگر یک قدرت بزرگ است.
کتاب توضیح میدهد که ظرفیت روسیه برای گسترش حضور خود در خاورمیانه، میتواند براساس محدودیتهای اقتصاد روسیه محدود شود. عملیات در سوریه تاکنون به منابع قابلتوجهی نیاز نداشته است. پوتین یک تاکتیکدان بااستعداد در خاورمیانه - مانند جاهای دیگر - بوده است که از فرصتهایی که ناشی از بلاتکلیفی و انفعال غربیها برای وارد کردن روسیه به سوریه و فراتر از آن به او داده شده، استفاده میکند. تاکنون تمرکز بر حصول اطمینان از اینکه روسیه بهعنوان یک بازیگر در منطقه باقی میماند و انعقاد معاملات سودآور، در آنجا بوده است.
علاوه بر این، کرملین به شدت به گروههای نظامی خصوصی مانند گروه واگنر – در مقابل نیروهای مسلح روسیه – برای انجام بیشتر نبردها در خاورمیانه متکی است. در ماه مه، ایالات متحده گزارش داد که روسیه برای حمایت از مزدوران روسی و سربازان سوری که در کنار فرمانده شورشیان ژنرال حفتر علیه دولت لیبی به رسمیت شناخته شده توسط سازمان ملل - که مورد حمایت ترکیه است - میجنگند، جتهای جنگنده به لیبی میفرستد. با وجود این همهگیری، روسیه مشارکت خود را در جنگ داخلی لیبی افزایش داده است.
کتاب بر این باور است که مشخص نیست پوتین استراتژی بلندمدتی برای خاورمیانه دارد یا خیر؟ و روسیه چه از نظر اقتصادی و چه نظامی نمیتواند جایگزین ایالات متحده در منطقه شود. اما اگر واشنگتن به عقبنشینی خود از منطقه ادامه دهد، روسیه مطمئناً فرصتهای آینده را در آنجا دنبال خواهد کرد. این موضوع فرض را بر این میگذارد که روسیه از بحران کنونی با انقباض اقتصادی ناشی از آن خارج شده و همچنان میتواند قدرت را فراتر از مرزهای خود به نمایش بگذارد.
«بازگشت روسیه به خاورمیانه:ساخت قلعههای شنی» تدوینشده توسط نیکو پوپسکو و استانیسلاو سکریرو، به دنبال بررسی و تحلیل مقصد و نقش بازگشت روسیه به خاورمیانه و جایگاه آن در نظام قدرت جهانی میباشد. در این کتاب، نویسندگان با بررسی سیر تحولات عربستان، سوریه، لبنان و جنبش فلسطینی، محور اصلی بازگشت روسیه به خاورمیانه را بررسی میکنند. نویسندگان با توجه به برخی عوامل مذاکرهای، سیاسی و نظامی، بازگشت روسیه به خاورمیانه را بررسی کرده و تلاش کردهاند تا نقش و وضعیت روسیه در منطقه را بررسی کنند.
این کتاب بهعنوان مرجعی برای گرفتن پشتیبانی در خصوص بازگشت روسیه به خاورمیانه عرضه شده است و رویکردی دقیق و موشکافانه برای بررسی لحظه به لحظه این موضوع را ارائه میکند. در کتاب «بازگشت روسیه به خاورمیانه» ساخت قلعههای شنی، شناخت دقیقی از موضوع بازگشت روسیه به خاورمیانه و جایگاه آن در نظام قدرت جهانی ارائه شده است. نویسندگان با معرفی موضوع و بررسی جوانب مختلف و تاثیرات این بازگشت بر منطقه، جهان و روابط دوجانبه با ایران، تصویر دقیقی از بازگشت روسیه به خاورمیانه را به خواننده ارائه میکنند. بهعنوان یک مثال برای بررسی بازگشت روسیه به خاورمیانه، قسمتهایی از این موضوع بررسی شده است که بهعنوان یکی از بهترین بخشهای این کتاب محسوب میشود. با این حال، این کتاب به قدری متنوع و پیچیده است که گاهی اوقات برای یک خواننده عادی، این متون و فهمیدن آن بهثمر نمیانجامد. از مزایای این کتاب میتوان به بررسی دقیق درباره نقش روسیه در جریانات خاورمیانه، نقش و تاثیر اقتصادی و امنیتی آن در منطقه و توجه به جزئیات کامل موضوع بازگشت روسیه به خاورمیانه اشاره کرد. به جزایر منافع روسیه در خصوص رفع حصر و ابزارهای امنیتی نیز توجه دارد.
در نهایت، کتاب «بازگشت روسیه به خاورمیانه: ساخت قلعههای شنی» به دلیل پوشش گسترده، دقیق و جامعی که از موضوع بازگشت روسیه به خاورمیانه ارائه داده است، میتواند در راستای تحقیقات و بررسیهای آینده توسط متخصصان و علاقهمندان به منطقه بهعنوان یک مرجع اساسی در دسترس قرار گیرد. کتاب بازگشت روسیه به خاورمیانه نوشته نیکو پوپسکو و استانیسلاو سکریرو و به ترجمه محمدحسین فاضلزرندی توسط انتشارات نشر ثالث به چاپ رسیده است.
منبع: فرارو
کلیدواژه: روسیه قیمت طلا و ارز قیمت موبایل بازگشت روسیه به خاورمیانه اتحاد جماهیر شوروی روسیه در خاورمیانه روسیه به عنوان یک ساخت قلعه های شنی نشان می دهد اتحادیه اروپا ایالات متحده جنگ داخلی ی خاورمیانه روابط روسیه شمال آفریقا بازگشت روس خلیج فارس قدرت بزرگ نقش روسیه منتشر شد یک قدرت روس ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۵۷۷۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا نفوذ روسیه در قفقاز جنوبی کاهش یافته است؟
به گزارش خبرآنلاین عرب نیوز در تحلیلی نوشت: آیا قفقاز جنوبی به خاورمیانه جدیدی تبدیل شده است یا به میدان بازی ثانویهای برای منافع ژئوپلیتیک خاورمیانه تبدیل شده است؟ تحلیلگران اغلب از پرونده سوریه برای پیوند هر دو منطقه استفاده می کنند. ما در هر دو موضوع همان بازیکنان را مشاهده میکنیم: ترکیه، روسیه، ایران و در پس زمینه، اروپاییها و ایالات متحده. با این حال، آنچه که به عنوان «خاورمیانه جدید» توصیف میشود، رابطه جدید شکل گرفته بین روسیه و ترکیه است.
پس از بحران قره باغ و پیامدهای جنگ اوکراین، یک تغییر ژئوپلیتیکی بزرگ رخ داده است. ارمنستان، آذربایجان و گرجستان اکنون حضور جهانی قویتری دارند و به طور فعال به دنبال تغییر استراتژیهای سیاست خارجی خود از نفوذ روسیه هستند. آذربایجان روابط خود را با ترکیه، اسرائیل و اتحادیه اروپا تقویت کرده و ارمنستان که از حمایت روسیه ناامید شده است، به وضوح تعامل خود را با اتحادیه اروپا و به ویژه فرانسه گسترش داده است. همچنین، ارمنستان به دنبال گسترش روابط نظامی با هند است. گرجستان نیز با آشفتگی داخلی مواجه است و به دنبال تقویت روابط خود با ایالات متحده، چین و اتحادیه اروپا است.
بسیاری از تحلیلگران معتقد هستند که در دوران پس از جنگ اوکراین، نفوذ روسیه در این منطقه کاهش داشته است و ترکیه، کشوری است که بیشترین سود، به ویژه از طریق اتحاد با آذربایجان، را از وضعیت فعلی این منطقه برده است.
با این حال، آیا این وضعیت برای مدت طولانی تداوم خواهد داشت؟ آیا ارتش روسیه آنقدر بر جبهه اوکراین متمرکز است که در این منطقه حیاتی برای مسکو زمین بیشتری را از دست دهد؟ اگر این فرضیه درست باشد، اثرات این مهم به سایر کشورها و مناطق تحت نفوذ روسیه مانند آسیای مرکزی گسترش خواهد یافت.
به نظر میرسد این فرضیه درست نباشد. اگر وضعیت فعلی این منطقه با اتفاقات سال ۲۰۰۸ گرجستان مقایسه بشود، مشاهده میشود که روسیه به راحتی شکست نخواهد خورد. با وجود اینکه مسکو قادر به حفظ منافع خود در آنجا بود، ارتش را به آن منطقه گسیل کرد. روسیه نیروی غالب در این منطقه است. این کشور به عنوان دومین قدرت نظامی جهانی رتبه بندی شده است و مجموعه گستردهای از داراییهای نظامی خود از جمله بزرگترین نیروی تانک و یکی از بزرگترین زرادخانه های هستهای را حفظ کرده است. بر اساس بررسیهای نظامی، مسکو با بیش از ۱.۳۲ میلیون پرسنل نظامی فعال و طیف گستردهای از قابلیت های از زمین به هوا به دریا حضور قابل توجهی در صحنه جهانی دارد.
از سوی دیگر، ترکیه هشتمین ارتش قدرتمند جهان را دارد اما ارتش این کشور به خوبی مدرن شده و گسترش قابل توجهی داشته است. با تمرکز بر پیشرفتهای تکنولوژیکی و اعتماد به نفس، نیروهای مسلح ترکیه با داشتن مجموعه ای متنوع و پیچیده از سخت افزار نظامی و یک صنعت دفاعی قوی به یک بازیگر کلیدی در ناتو و فراتر از آن تبدیل شده اند.
روسیه هنگام تمرکز بر قفقاز، حضور نظامی استراتژیک خود را به ویژه در مناطق آبخازیا و اوسیتیا جنوبی حفظ میکند. در آبخازیا، پایگاه نظامی هفتم روسیه میزبان حدود ۴۵۰۰ پرسنل است، در حالی که پایگاه نظامی گارد چهارم اوسیتیا جنوبی میزبان حدود ۳۵۰۰ پرسنل است. علاوه بر این، روسیه دارای پایگاه نظامی ۱۰۲ در گیومری ارمنستان و پایگاه هوایی ۳۶۲۴ در فرودگاه Erebuni در نزدیکی ایروان است که تعداد پرسنل آن از ۳۲۱۴ تا ۵۰۰۰ نفر تخمین زده شده است. این پایگاهها نقش مهمی در نفوذ روسیه دارند. در همین حال، ترکیه هیچ پایگاه نظامی رسمی در منطقه قفقاز ندارد. با این حال، این کشور همکاری نظامی نزدیک با آذربایجان، از جمله تمرینات نظامی مشترک و توافقنامه های دفاعی را حفظ میکند. این مشارکت به ویژه در طول درگیری قره باغ آشکار بود، جایی که حمایت ترکیه نقش مهمی در پیروزی باکو در درگیریهای پیش از سپتامبر ۲۰۲۳ ایفا کرد، زمانی که کنترل کامل منطقه مورد مناقشه با ارمنستان را به دست آورد. حضور نظامی ترکیه در منطقه بیشتر به اتحاد و حمایت استراتژیک مربوط می شود تا پایگاه های فیزیکی.
از بسیاری جهات، ما امروز در یک مقیاس بزرگتری از عواقب جنگ گرجستان در سال ۲۰۰۸ زندگی میکنیم .این یک پیچ و تاب جالب است زیرا ترکیه برای روسیه همان استراتژی روسیه را برای ایالات متحده در میادین مختلفی چون سوریه و آفریقا اعمال میکند. هر دو کشور به دنبال جلوگیری از درگیریهای مستقیم هستند و یک روش عملیاتی پیدا کرده اند که مقابله غیرمستقیم را با همکاری در عرصههای دیگر ترکیب میکند. ما باید به یاد داشته باشیم که این منطقه از لحاظ تاریخی یک میدان نبرد برای قدرت های امپراتوری، از جمله امپراتوری عثمانی، ایران و روسیه بوده است. به همین دلیل است که با گسترش احتمالی جنگ در اوکراین، مقایسه وضعیت قفقاز جنوبی با خاورمیانه مناسب نیست. در عوض، ما باید جنگ روسیه و ترکیه در قرن نوزدهم را به یاد داشته باشیم. این جنگ در قفقاز انجام شد. یک چیز روشن است: نفوذ روسیه در یک چشم بر هم زدن کاهش نخواهد یافت، به ویژه که مسکو با افزایش چشمگیر ظرفیت نظامی صنعتی خود اکنون اقتصاد جنگی دارد.
۳۱۱۳۱۱
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902311